to eat, to take food, to dine, to nosh, to feed (on)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روزی یکبار غذا خوردن
to eat food once a day
زیاد بیرون غذا میخوری؟
Do you dine out much?
کلمهی «غذا خوردن» در زبان انگلیسی به "Eating" یا "Eating Food" ترجمه میشود.
غذا خوردن یکی از فعالیتهای اساسی و حیاتی برای بقای انسان است که نه تنها نیازهای فیزیکی بدن را تأمین میکند، بلکه نقش مهمی در سلامت و تندرستی فرد ایفا مینماید. این فرایند شامل مصرف مواد غذایی و نوشیدنیهایی است که انرژی و مواد مغذی لازم برای عملکرد مناسب اندامها، حفظ رشد و ترمیم بافتها و حفظ سیستم ایمنی بدن را فراهم میآورد. اهمیت غذا خوردن فراتر از صرفاً تأمین انرژی بوده و به عنوان یک رفتار اجتماعی و فرهنگی نیز شناخته میشود.
از منظر علمی، غذا خوردن فرآیندی پیچیده است که شامل مراحل گوارش، جذب و متابولیسم مواد غذایی میشود. کیفیت و تنوع مواد مصرفی تأثیر مستقیمی بر سلامت بدن دارند و تغذیه مناسب میتواند از بروز بسیاری از بیماریها پیشگیری کند. همچنین، نحوه و زمان غذا خوردن در حفظ تعادل انرژی و کنترل وزن نقش مهمی دارد.
علاوه بر جنبههای فیزیولوژیکی، غذا خوردن در بسیاری از فرهنگها به عنوان یک رویداد اجتماعی و معنوی مطرح است. در این زمینه، صرف غذا فرصتی برای ایجاد ارتباطات خانوادگی، دوستانه و حتی کاری فراهم میکند و آیینها و سنتهای مختلفی پیرامون آن شکل گرفتهاند. مراسم غذاخوردن، نوع غذاها و نحوه پذیرایی در جوامع گوناگون، بازتابی از فرهنگ و ارزشهای آن جامعه است.
رفتارهای مرتبط با غذا خوردن نیز به تدریج در جامعه تغییر کرده و عواملی مانند سبک زندگی، فناوری، اقتصاد و دسترسی به مواد غذایی نقش مهمی در آن ایفا میکنند. افزایش آگاهی درباره تغذیه سالم و انتخابهای غذایی آگاهانه از جمله موضوعات مهم در عصر حاضر به شمار میآید که به بهبود کیفیت زندگی کمک میکند.
غذا خوردن نه تنها یک نیاز بیولوژیکی بلکه یک فعالیت فرهنگی، اجتماعی و روانی است که تأثیر عمیقی بر سلامت جسم و روح انسان دارد. توجه به این جنبههای مختلف میتواند به ارتقاء سبک زندگی و رفاه فردی و جمعی کمک کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «غذا خوردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غذا خوردن